لطفاً بيوگرافى خود را شرح د هيد !
اينجانب عليرضا ميرزا رضايى متولد سال ۱۳۵۰ د ر يكى از محله هاى منطقه ۱۰ تهران بد نيا آمد م. به نقل از پد ر و ماد رم ابتد ا شنوايى د اشتم؛ ولى بواسطه تب مننژيت كه د ر طفوليت به آن د چار گرد يد م. اين بيمارى بر شنوايى من تاثير گذاشت و عصب شنوايى مرا فلج نمود و من از ناحيه هر د و گوش ناشنوا گشتم. ابتد ا تحمل اين ضايعه براي خانواد ه بسيار مشكل بود ولى بعد ها پذيرفتند . من د ر كود كي كلاس هاى مقد ماتى و پيش زمينه براى ورود به د بستان هاى ناشنوايان را د ر آموزشگاههاى وابسته به باغچه بان پشت سر گذاشتم ورود من به د بستان از كلاس آماد گى و اول د ر د بستان نيمروز واقع د ر خيابان كارگر شمالى شروع شد؛ و چون آغاز د وران تحصيل من با شروع انقلاب اسلامى مصاد ف بود ، بنابراين هر سال مد رسه هاى ما تغيير مى يافت و بيشتر سال هاى تحصيلى جد يد مى بايست به يك مد رسه جد يد مى رفتيم كه اين خالى از زحمت براى من نبود؛ چرا كه جابجايى و آشنا شد ن با مربيان جد يد و نا آشنا، براى من بسيار د شوار بود به طورى كه د ر مد ارس ناشنوايان ـ سهند و مجد د اً د ر يك د بستان د يگر كه نام آن فراموشم شد ه و بعد از آن د ر كلاس پنجم به باغچه بان واقع د ر ميد ان يوسف آباد رفتم و د وران راهنمايى را نيز د ر مجتمع ناشنوايان باغچه بان تا كلاس د وم راهنمايى گذراند م. كلاس سوم راهنمايى د ر بحبوحه جنگ ايران و عراق بود كه خانواد ه ام تصميم گرفتند به شهرستان يزد رفته و آنجا سكونت نمايند . آنها بر خلاف خواسته من كه د وست د اشتم د ر تهران بمانم و تحصيل كنم به علت بيمارى و كسالت ماد رم به ناچار به يزد رفتيم و د ر آنجا از بهمن ماه، تحصيلاتم را د ر د بستان ناشنوايان اميد يزد د ر كلاس سوم راهنمايى اد امه د اد م. پس از آن د ر هنرستان هنرهاى تجسمى پسران يزد با شركت د ر آزمون ورود ى پذيرفته شد م، و كلاس هاى اول و د وم هنرستان را د ر آن مد رسه گذراند م. نا گفته نماند اين هنرستان عاد ى بود و من مى بايست با بچه هاى شنوا د رس مى خواند م وقتى از مسئولان درخواست رابط كرد م گفتند. چون د رس ها متنوع است ما نمى توانيم براي هر د رسى از جمله د روس اد بيات، د ينى، عربى و غيره يك رابط بگذاريم و رابطى كه همه د روس را بد اند ، ند اريم، فقط براى زبان انگليسى به من يك رابط د اد ند . خلاصه تحصيلاتم را د ر رشته هنر تا كلاس د وم هنرستان د ر يزد گذراند م. سپس با اصرار و د رخواست هاى من مبنا بر نقل مكان به تهران و موافقت خانواد ه به شهر تهران آمد يم. تا مد تى د ر تهران سرگرد ان بود م، چون هنرستانى كه مخصوص ناشنوايان باشد و به رشته نقاشى بپرد ازد وجود ند اشت. با تحقيق بسيار متوجه شد م د ر تهران نيز هنرستان هنرهاى تجسمى پسران وجود د ارد ، بنابراين به اتفاق پد رم به آنجا رفتيم و مد اركم را ارائه د اد م ولى آنها از ثبت نام من سرباز زد ند و گفتند من نمى توانم ضمن تحصيل با ناشنوايان و افراد عاد ى با استاد ان به كار نقاشى كه رشته اصلى من بود ، با استاد ان بپرد ازم. مد ير و معاون آن وقت هنرستان با اصرار پد رم كه من د ر يزد ۲ سال با افراد عاد ى و شنوا د رس خواند ه و د بيرها كار مرا نيز تائيد كرد ه اند. بالاخره با آزمونى كه د اد م پذيرفتند كه از من ثبت نام بعمل آورند و كار نقاشى مرا نيز تائيد كرد ند . خلاصه قرار شد د روس عملى مربوط به رشته ام را كه نقاشى بود مثل پرسپكتيو آناتومى، تاريخ هنر- طراحى را د ر هنرستان تجسمى و د روس تئورى نظير فارسى، زبان، د ينى، عربى را د ر هنرستان ناشنوايان نظام مافى و سال چهارم د ر هنرستان فنى حرفه اى، سيد جمال الد ين اسد آباد ى شماره ۲۰ بگذرانم. بعد از گذراند ن د وره تحصيل د يپلم هنرم را از هنرستان تجسمي پسران با مد رك عالي د ريافت كرد م و د رست د ر زماني كه من موفق بر اخذ مد رك د يپلم شد م هنرستان سيد جمال الد ين اسد آباد ى كه د ر كنار مجتمع باغچه بان است كلاس هاى هنر و گرافيك را برپا كرد ند .
د ر سال ۷۱ ضمن شركت د ر آزمون د انشگاه آزاد اسلامى ( د انشكد ه هنر و معمارى )، د ر رشته نقاشى پذيرفته شد م. د ر د انشگاه نيز همان مشكلات د وران هنرستان را د اشتم. د ر آنجا چون بيشتر به كارهاى عملى بها مى د اد ند كارهاى نقاشى من د ر مقايسه با د يگر نقاشان بسيار عالى بود . بد ين ترتيب ليسانس و فوق ليسانس خود را از د انشگاه آزاد اخذ كرد م و د ر كنار د رس خواند ن، تابلوهاى زياد ى به سبك اكسپرسيونيسم و آبستره اكسپرسيونيسم كشيد م و د ر نمايشگاه هاى د يگر كه بيشتر انفراد ى بود شركت كرد م كه با استقبال بسيار زياد ى روبرو شد . البته تعد اد ى از تابلوهايم به فروش رفت و د ر نمايشگاه د و سالانه ۱۳۷۶ موزه هنرهاى معاصر جزو ۱۰ نفر برتر شناخته شد م و از طرف وزارت ارشاد به رياست وزير وقت آقاى مهاجرانى، به لوح افتخار، تند يس قلم موى طلايى و د ه عد د سكه بهار آزاد ى نائل آمد م.
د ر سال هاى بعد د ر نمايشگاه هاى مختلف شركت نمود م. مجد د اً از وزير ارشاد وقت آقاى مسجد جامعى لوح افتخار و تقد ير نامه د ريافت كرد م . هميشه از كارهاى نقاشى من بعنوان كارهايى قوى ، پرقد رت، د اراى سرعت، هيجان و نشاط از طرف استاد ان، مخاطبان و بازد يد كنند گان از تابلوهايم ياد شد ه و تعاريف نقاشى هايم توسط كارشناسان مختلف د ر روزنامه هاى همشهرى، اطلاعات، كيهان هوايى و مجلات آورد ه شد ه است. پس از آن كم كم د رگير زند گى شد ه و به د نبال ازد واج و تشكيل خانواد ه رفتم و حد ود د و سال است كه ازد واج كرد ه ام و كارهاى تد ريس و زند گى و مشكلات روزانه مرا از نقاشى باز د اشته كه همانند سابق نمى توانم به طور مستمر به كار نقاشى بپرد ازم.
* چگونه با همسرتان آشنا شد يد ؟
همسرم ناشنوا و د انشجوى رشته نقاشى است. كه با معرفى يكي از د وستانم اين آشنايى صورت گرفت و به ازد واج انجاميد .
* چه كسى مشوق شما د ر اين راه بود؟
البته خانواد ه اما مهم ترين مشوق من كه هيچ گاه د ر اين عرصه مرا تنها نگذاشته است استاد گرانقد رم آقاى مسلميان بود ند كه از ايشان صميمانه تشكر مى كنم.
* شما به عنوان يك ناشنوا زند گى را چگونه مى بينيد؟
به نظر من جامعه ما به افراد موفق ناشنوا توجه چند انى ند ارد و هنرهاى آنان را ناد يد ه مى گيرد .
* فعاليت انجمن خانواد ه ناشنوايان را چگونه ارزيابى مى كنيد؟
بسيار خوب است و واقعاً پيشرفت چشم گيرى د اشته و من خوشحال هستم كه برنامه هايى د ر سطح عالى د ارد و همين طور به خود مى بالم كه اين انجمن د ر تمام زمينه ها فعاليت د ارد .
* نظرتان د ر مورد مجله آواى نگاه نظرتان را بيان كنيد ؟
مطالب خيلى جالب، عالى و گيرا است و من افتخار مى كنم كه همچنين مجله اى به د ست جوانان ناشنوا طراحى شد ه است.
* چه توصيه اى به جوانان ناشنوا مى كنيد؟
من كوچك تر از آن هستم كه بخواهم توصيه اى بكنم. ولى د لم مى خواهد همه جوانان مملكت ما از بزرگان الگو بگيرند و تجربه آنان را سرلوحه زند گى خويش قرار د هند .
- لطفاً از خصوصيات اخلاقى خود براى خوانند گان ما بگوييد؟
من فرد ى د لسوز هستم اما زود رنج و خيلى د وست د ارم به انسان ها كمك كنم.
- بزرگترين آرزوى شما!
موفقيت د ر كارهايم به طورى كه د ر جهان بين المللى شود و به گوش تمام جهانيان برسد .
* د ر پايان ضمن تشكر از شما، پيشنهاد يا انتقاد خود را بفرماييد؟
انجمن خانواد ه ناشنوايان براى بالا برد ن سطح اطلاعات ناشنوايان خيلى خوب عمل مى كند. يعنى افراد باهم صحبت مى كنند و اطلاعات د ر زمينه هاى مختلف را تباد ل نظر مى كنند و هم چنين آشنايى با نخبگان جوانان د ر اين مكان صورت مى گيرد. البته مكان انجمن خانواد ه ناشنوايان ايران براى فعاليت هاَى گسترد ه انجمن كوچك است بايد جاى مناسب د يگرى براى انجمن تد ارك د يد ه شود. چرا كه برنامه هاى آن بسيار آموزند ه است.
* و كلام آخر!
با آرزوى موفقيت و پيروزى روز افزون براى شما.
* شرکت د ر چند ین نمایشگاه از جمله:
انفراد ی
- گالری سبز ۱۳۷۵
- گالری سبز ۱۳۷۶
- گالری برگ ۱۳۷۸
- گالری برگ ۱۳۸۰
گروهی
– هنرستان هنرهای تجسمی پسران یزد سال ۶۷- ۱۳۶۶
– هنرستان هنرهای تجسمی پسران تهران سال ۶۹- ۱۳۶۸
– فرهنگسرای اند یشه ( اولین جشنواره فرهنگی هنری ناشنوایان ۱۳۷۳ )
– فرهنگسرای بهمن ۱۳۷۴
– فرهنگسرای هنر ایران ۱۳۷۵
– گالری لاله ۱۳۷۵
– فرهنگسرای شفق ۱۳۷۶
– چهارمین نمایشگاه د و سالانه نقاشی ایران – موزه هنرهای معاصر تهران ۱۳۷۶
– کشور من د ر سال ۲۰۰۰ – فرهنگسرای نیاوران ۱۳۷۶
– فرهنگسرای شفق ۱۳۷۷
– بنیاد امور بیماریهای خاص – فرهنگسرای نیاوران ۱۳۷۷
– فرهنگسرای شفق ۱۳۷۸
– سومین نمایشگاه طراحان معاصر ایران گالری برگ ۱۳۷۸
– اولین نمایشگاه آثار هنری ناشنوایان کشور – فرهنگسرای نیاوران ۱۳۸۱
– نخستین جشنواره ایران سرزمین صلح – فرهنگسرای نیاوران ۱۳۸۱
– د ومین نمایشگاه آثار هنری – فرهنگی ناشنوایان کشور – فرهنگسرای نیاوران ۱۳۸۲
– گالری فاطیما ۱۳۸۳
جوایز
- لوح افتخار و تند یس قلم موی طلایی از چهارمین نمایشگاه د و سالانه نقاشی ایران د ر موزه هنرهای معاصر ۱۳۷۶
- لوح سپاس نمایشگاه بنیاد امور بیماریهای خاص د ر فرهنگسرای نیاوران ۱۳۷۷
- لوح افتخار از نخستین نمایشگاه آثار هنری فرهنگسرای ناشنوایان کشور د ر فرهنگسرای نیاوران ۱۳۸۱
- لوح افتخار از نخستین جشنواره ایران زمین صلح د ر فرهنگسرای نیاوران ۱۳۸۱
- لوح افتخار از د ومین نمایشگاه آثار هنری فرهنگسرای ناشنوایان کشور د ر فرهنگسرای نیاوران ۱۳۸۲)